به گزارش شهرآرانیوز؛ سابقه حضور و وجود قوای نظامی در مشهد به بیش از چند قرن میرسد، زیرا سرزمین پهناور و زرخیز خراسان از دیرباز در معرض تاختوتاز اقوام غارتگر و خونریز ازبک، ترکمن، افغان و روس قرار داشته است. از دوره هخامنشیان، همواره یاغیان شرقی چشم طمع به ثروت و زمینهای این دیار داشتهاند و در مقابل، جنگاورانی از خطه خراسان برای دفاع از وطن خویش دست به شمشیر و سلاح برده و رشادتها کردهاند. همین است که مشهد در هر عصر و دورهای شهر ایثار و شهادت بوده است.
نگاهی به گذشته میگوید که هرگاه حکومت مرکزی ایران در مرزهای غربی با امپراتوری عثمانی وارد جنگ شده، طوایف متحد ازبک، ترکمن و افغان در مرزهای شرقی سر از سوراخهای خود بر آورده و به خراسان تاختهاند؛ به همین منظور در خراسان قدیم، قشـونی از سواران طوایف و قبایل شهرهای مختلف تشکیل میشود تا در مقابل تعدی مهاجمان مقاومت کند. ابتدا شاه عباس صفوی از کردهای جنگجوی ولایات غربی ایران بهره میگیرد و آنها را به شمال و شمال شرق خراسان کوچ میدهد، سپس نادرشاه هم چنین میکند تا خراسان به قرارگاه اصلی قشون ایران بدل شود.
در دوره فتحعلیشاه قاجار که عباسمیرزا نایبالسلطنه (قهرمان جنگهای ایران و روسیه) والی خراسان میشود، شش فوج (یا شش هنگ) سرباز در مشهد به سال۱۲۱۱خورشیدی حاضر به جنگ میشوند. به این منظـور ۴ هزار سوارکار از خراسانیان معین میشوند که مواجب و حقوقشان از مالیات خراسان مقرر شده است.
کلنل بیام مکگریگور که سال۱۲۵۳خورشیدی به ایالت خراسان میآید، در سفرنامهاش، قوای نظامی این ایالت را شامل هنگهای نظامی عرب، عجم، دامغان، سمنان، قرایی، ترشیز (کاشمر) و قزوین بیان میکند که هرکدام در بیرون شهر و هرجا که پیش آمده، اردو زدهاند.
تشکیل قزاقخانه مشهد در سال ۱۲۷۰خورشیدی روی میدهد که ۹۳ سرباز و هفت افسر به دستور ناصرالدینشاه قاجار به مشهد وارد میشوند. یک سال بعد، قوای نظامی پیاده در مشهد به سه فوج یا هنگ حدود هشتصدنفره میرسد و کل خراسان هم ۱۱ هزارو ۲۷۵ نفر نیروی نظامی داشته است.
در دهم فروردین سال۱۲۹۱خورشیدی که مصادف است با به توپ بستن حرممطهر، اگرچه آماری از خود نظامیان خراسان در دست نیست، تعداد قوای روس در مشهد حدود ۲ هزار نفر گزارش شده است.
اواخر دوره قاجار دوره تحول ساختار قوای نظامی نیز هست. این اتفاق بهطور دقیق در سال۱۲۹۷خورشیدی رقم میخورد که احمد قوامالسلطنه به والیگری خراسان میرسد. او همراه خود عدهای ژاندارم را به فرماندهی ماژور (سرگرد) محمدحسین جهانیانی به مشهد میآورد؛ این اولینبار است که قشون نظامی با انضباط و با سواد در مشهد دیده میشود.
ساختار و نیروهای ژاندارمری در مرداد۱۲۹۹ با ورود کلنل محمدتقیخان پسیان بهعنوان فرمانده این قوا، توسعه اساسی مییابد، بهطوریکه تا خرداد ۱۳۰۰ نیروهای ژاندرمری در مشهد به ۳ هزارو ۲۷۰ سوار، پیاده، توپچی، مسلسلچی و... میرسد.
پس از قتل پسیان در مهر سال۱۳۰۰، تعداد نیروهای ژاندارمری به کمتر از نصف میرسد، اما طولی نمیکشد که ۱۵۰۰ژاندارم باقیمانده نیروهای ژاندارمری مشهد، به جمع هفتصد قزاق، سیصد ژاندارم و سی نفر امنیهای میپیوندند که آبان همین سال همراه حسینآقاخانخزاعیمیرپنج (سرتیپ یا امیرپنجه) به مشهد میآیند.
چهاردهم دی این سال زمانی است که همه قوای نظامی موجود در مشهد ادغام میشوند و قشونی واحد و متحدالشکل را تشکیل میدهند. ساختار ارتش نوین خراسان با نام لشکر۶ شرق و تعداد ۱۳۷ افسر و ۳ هزارو ۳۷۷ سرباز در مشهد شکل میگیرد. استعداد نظامی مشهد در طول بیست سال تغییراتی زیادی میکند، اما آنقدر نیست که بتواند جلوی قوای مهاجم روسیه را در شروع شهریور ۱۳۲۰ بگیرد.
ضمن اینکه از مرکز نیز فرمان هیچ مقابلهای داده نمیشود؛ باوجوداین، سربازان خراسانی در چند نقطه راه قوای متجاوز روس را سد و در برابر آنها ایستادگی میکنند. درواقع لشکر خراسان تنها لشکری است که در جریان تهاجم متفقین برابر آنها ایستادگی میکند و میجنگد.
در سالهای پس از خروج متفقین از مشهد، قوای نظامی بار دیگر ساختارمند میشود و علاوه بر تأمین امنیت در بسیاری از حوادث و مصیبتها، به مردم یاری میرساند.
در سال ۱۳۵۷ تصمیمات سیاستمداران، در چند مرحله قوای نظامی مشهد را روبهروی مردم قرار میدهد، اما طولی نمیکشد که آنها نیز همراه مردم میشوند و انقلاب به ثمر مینشیند. زمان زیادی از استقرار جمهوری اسلامی نگذشته که عراق با تمام قوا به ایران حمله میکند و همچون همیشه سربازان خراسانی این بار نیز در صف اول مقابله با دشمن هستند.
یکی از اولین واحدهای رزمی که با شروع جنگ ایران و عراق، خودش را به منطقه نبرد میرساند، لشکر خراسان است. حضور و ایستادگی این لشکر در سالهای جنگ باعث میشود که تعداد ۵ هزارو ۲۴۵ شهید، ۲۸۰ مفقودالاثر، ۱۵ هزارو ۹۴۹ جانباز و ۲ هزارو۸۶۵ اسیر داشته باشد.
علاوه بر این، نیروهای سپاه پاسداران و بسیج نیز که پس از انقلاب در کنار ارتش قرار میگیرند، حضوری چشمگیر و اثرگذار در جبهههای نبرد دارند. پسرانِ جوان و نوجوان مشهدی در قالب لشکر ۷۷ پیاده خراسان، پایگاه پدافند هوایی امامرضا (ع)، تیپ و لشکر ویژه شهدا، تیپ و لشکر ۲۱ امامرضا (ع)، تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع)، لشکر ۵ نصر، گروه توپخانه ۶۱ محرم، تیپ (گروه) مهندسی ۴۵ جوادالائمه (ع)، تیپ ۱۳ رعد، تیپ ۳۱۳ حر، تیپ ۱۲ قائم (عج)، تیپ ۸۸ انصارالرضا (ع) و واحد مهندسی رزمی، مهندسی، پزشکی و جهاد سازندگی خراسان، همیشه و همهجا هستند.
فداکاری خراسانیها در جنگ تحمیلی بهویژه انجام عملیات موفقیتآمیز ثامنالائمه (ع) و شکست حصر آبادان موجب میشود در ۵ مهر ۱۳۶۰ لقب «پیروز» به لشکر ۷۷ خراسان اعطا شود.
در واقع هیچ ساعتی از جنگ نیست که سربازی از شهر مشهد در آن نجنگیده باشد. خراسان بزرگ در مجموع ۳۰۸ هزارو ۲۵۶ بسیجی را به یگانهای رزم اعزام کرده است و آمارها میگویند که بیش از ۹/۵ درصد از کل اعزامهای کشور از خراسان صورت گرفته است. در آن سو، پس از اصفهان و تهران، خراسانرضوی است که بیشترین شهید را در جنگ ایران و عراق تقدیم کشور کرده است.
ما در مجموع ۱۵ هزارو ۱۳۸ شهید دادهایم. در این میان، یکی مثل مریم کارگر عزیزی، پنج نفر از اعضای خانوادهاش را داده و جمعی مثل همسایههای کوچه باریک و قدیمی محمدآباد ۲۲ هم هفت نفر از بچههایی را تقدیم کردهاند که روزی همبازی هم بودند.
سوای اینکه مردم مشهد با تشکیل مجموعه ستاد پشتیبانی جنگ در تهیه و تأمین اقلام موردنیاز رزمندگان نقش فعالی ایفا میکنند، خود شهر نیز شهر پناه است که جمعی مثل مهاجران عربزبان خوزستانی را که درپی وقوع جنگ تحمیلی، مجبور به مهاجرت از سرزمین اجدادی خود شدهاند، پذیرا میشود و پناه میدهد. آمارها میگویند که استان خوزستان در یک دهه منتهی به سال۱۳۶۵ بیشترین مهاجر را به خراسان میفرستد، معادل ۶۱درصد کل مهاجران استان که بیشترشان نیز در مشهد ساکن میشوند.
این گروه بزرگ همان ابتدای ورود با تدبیر «بنیاد امور جنگزدگان» در مجتمعهای مسکونی خالی و نسبتا نوساز بانک رفاه کارگران در حاشیه کمربندی و مجاور بولوار شهیدرستمی فعلی مشهد مستقر میشوند؛ مجتمعهایی که با حضور حدود ۲ هزار جنگزده خوزستانی، نام «شهرک عربها» و بعدتر «مجتمع شهیدبهشتی» را به خود میگیرد.